پادکست رادیو راه،پادکستی که مجتبی شکوری در آن حرفهایی میزند که در دکان هر بقالی پیدا نمیشود. مجتبی شکوری در پادکست رادیو راه، کلیشهها را میشکافد، بدیهیات را زیر سوال میبرد و نگاه جدیدی از زندگی و دنیای مدرن، ارایه میدهد. همراه هشتپاد و رادیو راه باشید!
او در رادیو راه به سوالهای پیچیده جوابهای ساده نمیدهد.
خیلیها مجتبی شکوری را از برنامه کتاب باز و گفتگوهایش با سروش صحت میشناسند.
مجتبی شکوری چه در پادکست رادیو راه و چه در برنامه کتابباز، ساده و بی غل و غش، چکیدهی خرد موجود در کتابهایی که خوانده را برای مخاطب روایت می کند.
او با اینکه در اینستاگرام ۶۰۰ هزارنفر دنبال کننده دارد و با اینکه قسمتهایی که او در کتابباز حضور دارد، محبوبترین قسمتها هستند، اما علاقهای به سلبریتیبازی ندارد و وارد حواشی معروفیت نمیشود. خیلی کم میبینیم جایی راجع به زندگی خصوصی خودش مصاحبه کند. مجتبی شکوری در پادکست رادیو راه ترجیح میدهد که مخاطبین و طرفدارانش روی محتوایی که او با عشق و لبخند و با بیانی شیوا و گیرا عرضه میکند، تمرکز داشته باشند.
هدف مجتبی شکوری فقط یک چیز است، نشان دادن متن زندگی از پنجرهای جدید.
مجتبی شکوری مخاطب را دعوت میکند که واقعیت را همانطور که هست ببیند، نه آنطور که نشان داده میشود.
مجتبی شکوری کیست؟
تا قبل از اولین حضورش در فصل دوم برنامه تلویزیونی کتاب باز با مجری گری سروش صحت، چندان شناخته شده نبود، ولی ریاست باغ کتاب تهران را بر عهده داشت. با همان اولین حضور در برنامه، دل مخاطبان را ربود و پای ثابت برنامه کتاب باز شد.
تحصیلات آکادمیکش هیچ ربطی به به حرفهایی که میزند ندارد، و اصلا داستان مجتبی شکوری از این بیگانگی با نظام آموزشی و سیستم تربیتی حاکم بر جامعهی ایران شروع میشود. ۴ سالش که بود، به دنبال حادثهای دچار لکنت زبان میشود و همین موضوع باعث مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفتن او در کوچه و مدرسه میشود. در نتیجه مجتبی در کنار گفتار درمانی، به دنیای کتابها و داستانها و تخیل پناه میبرد و همین سنگ بنایی میشود برای شکلگیری این مجتبی شکوری که الآن میبینیم.
این لکنت باعث شد که به کتاب پناه ببرد و چون در جامعه برای کودکی با این ویژگی، جای امنی برای تفریح و دوست یابی نبود، با کتاب ها و قصه ها دنیایی در ذهنش برای خودش ساخته بود. با اینکه دانش آموز خوبی نبودولی عاشق این بود که در دنیای داستان ها و خیالات غرق شود و لدت ببرد. اولین موتور او برای حرکت به سمت رویاهایش این شد که با آرزوی اینکه سخنگوی دولت شوذ، برود به گفتار درمانی، جالب نیست؟ کسی که لکنت زبان دارد، سخنگوی دولت شدن را برای خود هدفگذاری کرده است!
«آرزوها ما رو نجات میدن، به شرط اینکه ما باورشون کنیم.»
«از سال 84 که کنکور دادم و وارد دانشگاه شریف شدم، با یه هدف معلم شدم که به آدم های مثل خودم کمک کنم. الان 5-6 سال است که یک کلاس متفاوت درس می دم به نام دوستی و گفتگو – که توی اون کلاس – چیزهایی جاشون توی مدرسه خالیه مثل مهارت های زندگی حرف می زنم.
و چقدر جاش خالیه، بچه های ما توی 12 سال دوره تحصیل، یک کلمه نمی شون که چطور مذاکره کنن، چطور پول در بیارن، چطور اگه شکست خوردن، زانوهاشون رو بتکونن، بلند شن و پیش برن.»
در خاطرات کودکی و نوجوانی اش از سختی ها و دردهای لکنت زبان می گوید و اینکه چگونه این دردها آرزوی مجتبی شکوری را به سمت کمک کردن به آدم های مثل خودش هدایت کند. از لحظه ی دارچین می گوید و بارها تلاش مصرانه و بی فرجام برای تعریف کردن یک جوک کوتاه در کلاس.
می گوید لحظه دارچین، لحظه ای است که یآس کل قلبت را پر می کند.لحظه ای که احساس می کنی خیلی تنهایی. احساس می کنی هیچکس نگاهت نمی کند. لحظه دارچین، تاریک ترین و ناامیدانه ترین لحظه زنگی مجتبی شکوری است.
می گوید: «یه تار مو من رو نجات داد… و من امیدم همون قدر باریک شده بود. بین هستی و نیستی تاب می خوردم.» شرح کامل داستان لحظه ی دارچین را می توانید در آپارات ببینید و یا در کانال پادکست رادیو راه گوش کنید.
چکیده پیام مجتبی شکوری در کلاس هایش این است که:
«به بچه ها می گم دنیا جای بدیه، اما ارزش جنگیدن داره. به بچه ها می گم دنیا پر از لحظه های دارچینه، وقتی احساس می کنی ضعیفی، تنهایی… به هر قیمتی شده جوک رو باید تا آخرش بگی. هر چقدر که بغض گلوت رو گرفته یا احساس یآس می کنی، جوک رو تمومش کن… یعنی اون چیزی که به عهده ی تو هست تا ته انجامش بده.»
«فکر نکنید که من تو این کلاس به بچه ها چیزی یاد میدم، من یاد می گیرم. بچه ها بی نظیرن اگه ما اجازه بدیم. هر کدوم به سبک خودشون محشرن و خدا می دونه چقدر…»
از کجا شروع به شنیدن رادیو راه کنیم؟
اگر با استفاده از برنامه های پادگیر مثل کست باکس وارد کانال پادکست رادیو راه بشوید، متوجه می شوید که محتوای این کانال به چند بخش تشکیل شده.
هشت اپیزود اول کانال، تحت عنوان هشت گانه توسعه فردی، در هشت مرحله ابعاد مختلف توسعه فردی را بررسی می کند. از گام اول، «نگرش» تا گام هشتم که «ایستادن در رنج» است.
اپیزودهای این هشت گانه با یک آغاز مشترک شروع می شوند:
«من مجتبی شکوری هستم و فکر می کنم این حرف ها درباره زندگی پس از مرگ نیست. حقیقت واقعی درباره زندگی قبل از مرگ است. درباره ی اینکه چطور به 30 یا 50 سالگی برسید، بی آنکه بخواهید تفنگ روی شقیقه تان بگذارید.»
در بخش بعدی کانال شنونده ی نسخه ی صوتی حضور مجتبی شکوری در برنامه تلویزیونی کتاب باز هستیم.
از فصل دوم برنامه کتاب باز تا پایان فصل چهارم و ویژه برنامه ماه رمضان.
در بخش بعدی رادیو راه اصلی شروع می شود. اینجا دیگر برنامه مختص خود مجتبی شکوری و حرف هایش هست. حرف هایی که شاید در تلویزیون نمی توان زد.
از بین اپیزودهای فصل اول پادکست رادیو راه هم، واقعا نمی شود یکی را انتخاب کرد و گفت این بهترین اپیزود پادکست است، چرا که همه ی اپیزودها با بهترین کیفیت و با روایت دقیق و روان مجتبی شکوری ساخته شده اند. ولی قطعا می توان گفت با هر میل و سلیقه ای، در هر اپیزود محتوای غنی و ارزشمندی نسیب مخاطب خواهد شد.
مجتبی شکوری پادکست رادیو راه رو با استفاده از پلتفرم انکر منتشر میکنه که آدرس صفحه پادکست در پلتفرم مذکور رو میتونید در اینجا پیدا کنید!
از طرفی لینک RSS FEED پادکست رادیو راه رو میتونید در ادامه دسترسی داشته کنید:
https://anchor.fm/s/13405db8/podcast/rss
از طرفی مجتبی شکوری در اینجا صفحه ای ساخته تا منابع مختلفی نظیر پلی لیست موسیقی های مورد استفاده، لیست کتاب های معرفی شده در اپیزودها و … رو در اون به اشتراک بذاره.